شیوه های گزینش
بدون ملاحظه روابط
عدم ملاحظه روابط، دوستی ها و خویشاوندی ها در انجام وظایف اسلامی و حکومتی، یکی از مهمترین اصول حکومتی و شاخصه های عدالت محوری در مسائل اجتماعی و حکومتی یک کشور است. آیات زیر دو نمونه از دستورات دینی در زمینه عدم لحاظ علقه های خویشاوندی در مسائل دینی و اعتقادی است:
(یایها الذین ءامنوا لا تتخذوا ءاباءکم و اخونکم اولیاء ان استحبوا الکفر علی الایمان و من یتولهم منکم فاولئک هم الظلمون)
ای اهل ایمان، شما پدران و برادران خود را نباید دوست بگیرید اگر که آنها کفر را بر ایمان بگزینند، و هرکس از شما آنان را دوست گیرد چنین کسانی بی شک ستمکارند
خداوند در آیه فوق به مؤمنان دستور میدهد کسی که به اصول ایمانی معتقد و پایبند شده است دیگر نباید افراد بی ایمان را سرپرست و دوست خود انتخاب کند و با این کار ضوابط الهی را که بدان پایبند بوده زیر پا گذارد. لازمه پایبندی به اصول ایمانی و قواعد شرعی، ترجیح خواسته های الهی بر تمایلات و خواسته های فردی و نفسانی است. کسی که خدا، ایمان و دینداری را می پسندد و برمی گزینند در حقیقت تمام تمایلات و علاقه های فردی خ ود را در مسیر دین داری و اطاعت پروردگارش قرار داده است. او دیگر نمی تواند تمایلات فردی خود را بر ضوابط اعتقادی ترجیح دهد اگر چه این امر در ارتباط با نزدیکترین افراد خانواده اش باشد.
هیچگاه احساسات فردی یک مؤمن واقعی از تحت کنترل ایمان و اعتقاد او خارج نگشته و از مسیر قواعد شرعی و الهی منحرف نمی شود.
(لاتجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا ءباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم)
هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، که چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند
میزان رد و قبول موازین اسلامی و انسانی باشد
(و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمه لقوم یؤمنون)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می آورند!
کتاب قرآن که مجموعه کامل قوانین، دستورات و راه حل های اجرایی دین مبین اسلام در شئون مختلف فردی و اجتماعی بشر است تنها مرجع و نسخه اجرائی برای مسلمانان است.
(یا یها الذین ءامنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تأویلا)
ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها دوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
ایمان به خداوند تبارک و تعالی حکم میکند که اگر مسلمانان بر این اعتقادند که پرودگار آنان برترین جانشین و کاملترین کتاب خود را برای هدایت، کمال و اصلاح امور آنان فرستاده است پس باید در تمام مسائل فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی حکومتی، تربیتی و … خود نیز به آن رجوع کنند.
به اسم اسلام
معیارهای واقعی دینداری چیست؟
در ابتدای تشکیل هسته های گزینش، در کتب و آموزش های اولیه و همچنین در گزینش افراد مسائل و سؤالاتی طرح شده بود که بدون آنکه در آن معیار درستی از ضوابط واقعی اسلام در تشخیص دینداری افراد و اعتقاد و التزام عملی آنان به مبانی اسلام لحاظ شده باشد میزان رد و قبولی افراد در گزینش قرار گرفته بود و براساس آن نیز حکم به صلاحیت و یا عدم صلاحیت افراد داده میشد. از آنجائی که هرگونه ضابطه، حکم و یا قانون اگر بخواهد به عنوان یک ضابطه دینی و شرعی در کاری مطرح شود و طبق آن حکم به شرعی بودن و یا غیرشرعی بودن مسائل و شئون آن کار داده شود باید مطابقت کامل و واقعی با معیارهای دینی داشته باشد، لذا معیارها و موازین دینی و شرعی هر کاری نیز باید از منابع دینی و مباحثی که در آن طرح شده، استخراج گشته و به اجرا دربیاید و نه نظرات و برداشت های شخصی و تجربی.
در فرهنگ قرآن، آنچه که جزو دین و مسائل دینی نبوده و یا با موازین و معیارهای دینی تطابقی نداشته ولی به جای دین و نظر و معیار دینی معرفی و اعلام گردد «افترا» یا همان دروغ بستن به دین و خدا نام می گیرد.
در آیه ۱۱۶ سوره مبارکه نحل خداوند متعال دستور میدهد که آنچه از پیش خودتان تصور و ترسیم کرده اید و آن را به عنوان معیار و میزان از سوی شرع و دین تلقی کرده اید، نباید به وصف و تعریف و تمیجد درآورده و به دروغ آن را مصداق حلال و حرام الهی قرار دهید. مگر میتوان بدون شناخت و توجه به اصول و موازین عملی دین، شاخصه هایی را با عنوان حلال و حرام، شرعی و غیرشرعی و یا با عنوان معیار دینداری و یا عدم دینداری افراد معرفی کرده و بکارگرفت؟
(و لا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون)
به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری می شود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع می کنید،) نگویید: این حلال است و آن حرام تا بر خدا افترا ببندید به یقین آنان که بر خدا دروغ بندند هرگز روی رستگاری نخواهند دید
امیر المؤمنین علی (ع) درخطبه ۸۸ نهج البلاغه در قسمتی از آنکه به توصیف شرایط جامعه اسلامی و مشکلات طاقت فرسایی که در آن زمان امت اسلامی در برپا داشتن جامعه دینی خود متحمل شد و با پشت سر گذاردن مسائل گوناگون توانست بر تفکرات و جریانات انحرافی دشمنان در جامعه فائق آمده و نهال نورسیده اسلام را برپا کند، به توصیف افراد و گروه هایی می پردازد که بعد از آن دوران طلائی با رحلت پیامبر و رهبر جامعه اسلامی به اشتباه و انحراف کشیده شده و از نظر افکار و دیدگه های فردی دچار خود محوری و تفسیر به رأی گشته اند، میفرماید:
اما بعد فان الله لم یقصم جباری دهر قط الا بعد تمهیل و رخاء و لم یجبر عظم احد من الامم الا بعد ازل و بلاء و فی دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر و ما کل ذی قلب بلبیب و لا کل ذی سمع بسمیع و لا کل ذی ناظر ببصیر فیا عجبا و ما لی لا اعجب من خطاء هذه الفرق علی اختلاف حججها فی دینها لا یقتصون اثر نبی و لا یقتدون بعمل وصی و لا یؤمنون بغیب و لا یعفون عن عیب یعملون فی الشبهات و یسیرون فی الشهوات المعروف فیهم ما عرفوا و المنکر عندهم ما انکروا مفزعهم فی المعضلات الی انفسهم و تعویلهم فی المبهمات علی آرائهم کان کل امری منهم امام نفسه قد اخذ منها فیما یری بعری ثقات و اسباب محکمات
پس از ستایش پروردگار، خدا هرگز جباران دنیا را درهم نشکسته مگر پس از آنکه مهلت های لازم و نعمت های فراوان بخشید، و هرگز استخوان شکسته ملتی را بازسازی نفرمود مگر پس از آزمایش ها و تحمل مشکلات. مردم، در سختی هایی که با آن روبرو هستید و مشکلاتی که پشت سر گذاردید، درس های عبرت فراوان وجود دارد. نه هر که صاحب قلبی است خردمند است، و نه هر دارنده گوشی شنواست، و نه هر دارنده چشمی بیناست. در شگفتم، چرا در شگفت نباشم از خطای گروه های پراکنده با دلایل مختلف که هر یک در مذهب خود دارند، نه گام بر جای گام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می نهند، و نه از رفتار جانشین او پیروی می کنند، نه به غیب ایمان می آورند و نه خود را از عیب برکنار می دارند، به شبهات عمل می کنند و در گرداب شهوات غوطه ورند،
«نیکی در نظرشان همان است که می پندارند، و زشتی ها همان است که آنها منکرند»
در حل مشکلات به خود پناه می برند، و در مبهمات تنها به رأی خود تکیه می کنند، گویا هر کدام، امام و راهبر خویش می باشند که به دستگیره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند چنگ می زنند
امیرالمؤمنین (ع) در این بیان، تفکرات اشتباه و خودمحور جریانی را تبیین می کند که در ظاهر، برخوردار از دانش و ایمان اسلامی هستند اما به واسطه فاصله گرفتن از خیمه رهبر اسلامی و به خاطر آشنا نبودن با مواضع و معیارهای حقیقی دیدن و به علت برخوردار نبودن از بینش اسلامی به خودمحوری و تفسیر به رأی افتاده و دیدگاه خود را موضع واقعی دین دانسته و مبنای دینی بودن امور تلقی کرده اند. در جمله انتخاب شده از کلام حضرت با دقت و تفکر تأمل کنید!!!
بر همین اساس با مروری بر منابع روایی به ذکر احادیثی در این زمینه، که در آن نشانه ها و راهکارهایی برای شناخت صلاحیت های اعتقادی و اخلاقی و عملی در افراد ارائه شده است می پردازیم:
در منابع دینی ما برای «اهل دین» یعنی کسانی که به طور حقیقی علاقمند و رعایت کننده اصول و موازین دین مبین اسلام هستند علائم و ویژگی هایی معرفی شده است که به ذکر یک مورد از آنکه در مقوله گزینش نیز کاربرد دارد می پردازیم:
الامام علی (علیه السلام): ان لاهل الدین علامات یعرفون بها: صدق الحدیث، و ادائ الامانه، و الوفاء بالعهد، و صله الرحم، و رحمه الضعفاء، و قله المواتاه للنساء، و بذل المعروف، و حسن الخلق، و سعه الخلق، و اتباع العلم، و ما یقرب الی الله عزوجل، طوبی لهم و حسن مآب
امام علی (ع) میفرمایند: همانا برای اهل دین علامت هایی است که به وسیله آن شناخته میشوند: صدق حدیث، ادای امانت، وفای به عهد، صله رحم، مهربانی با ضعیفان، همراهی و همدلی کم با زنان، بخشش خوبیها، حسن خلق و وسیع بودن خلق، تبعیت از دانش و اصول علمی و آنچه که موجب نزدیکی به خداوند می شود. خوشا به حال آنان که دارای خوب عاقبت و جایگاهی هستند
در هر یک از فرازهای حدیث فوق علائم و شاخصه هایی برای اهل دین آورده شده است که هر کدام از آن می تواند معیار و نشانه ای دقیق در شناخت نوع اعتقادات، عملکرد و بینش دینی افراد باشد؛ البته برای یافتن موارد تطبیقی و مصداقی آن باید با بررسی و مطالعه دقیق و عمیق علمی و همچنین بررسی نوع ویژگی های اعتقادی و اخلاقی آحاد افراد جامعه و با توجه به شرایط مکان و زمانی داوطلبین و صلاحیت های مورد نیاز مشاغل و همینطور شدت و ضعف مورد نظر در آن به تعیین آن موارد پرداخت.
به عنوان نمونه در سه ویژگی اول، احادیث و گفتارهای متقنی وجود دارد که صداقت، ادای امانت و وفای به عهد را اصل دین و دینداری برشمرده و صراحتاً نبود آن را در فردی مساوی با نداشتن ویژگی اصلی دینداری میداند که جای هیچ گونه تفسیر و تعبیری را باقی نمی گذارد:
قال امام علی (علیه السلام): ملاک الاسلام صدق اللسان
ملاک اسلام و مسلمانی صداقت در گفتار است
لذا با توجه به این حدیث، نوع ارتباط با دوستان و خویشاوندان، نوع نگرش و نحوه تعامل با افراد ضعیف جامعه، نوع ارتباط با جنس مخالف در معاشرت های فردی و اجتماعی، خلقیات و شیوه های رفتاری، برخورداری از بینش علمی، توجه به مسائل عبادی و ایمانی، از شاخصه هایی هستند که باید بهعنوان معیارهای عمومی مورد توجه قرار گیرند.
یکی از واژه ها و ویژگی هایی که در منابع دینی ما به عنوان اصلی ترین شاخصه مطرح می باشد واژه «ایمان» است؛ چرا که این ویژگی تمامی اعتقادات، خلقیات و عملکردهای مثبت دینی را در یک فرد فراهم می آورد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در تعریف آن می فرمایند:
الایمان معرفه بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان
ایمان بر شناخت با قلب و اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح استوار است
ایمان که در تعاریف کتب دینی ما به اعتقاد و گرایش فرد اطلاق شده است در سه عرصه ظهور و بروز دارد: «معرفت قلب»، «گفتار زبان» و «عمل اعضاء و جوارح». لذا در کار گزینش نیازمند آن هستیم که از نوع بینش و گرایشات فردی و باورهای درونی فرد که به صورت یک اعتقاد و دیدگاه از سوی او بیان می گردد و همچنین از نوع اعمال و رفتار او که نمودی از باورهای اعتقادی درونی اوست آگاهی یابیم. آگاهی افراد از باورها و اعتقادات دینی و معرفت و اعتقاد قلبی آنان را میتوان با چند سؤال ساده مورد بررسی قرار داد.
بُعد دیگر معرفت های قلبی نوع بینش و گرایش فرد مخاطب است. باورهای درونی در بیان بیرونی قابل مشاهده است و بسیاری از اعتقادات افراد در کشاکش مسائل روزمره و بروز موضع فردی آنان نمایان میشود که میتوان با ارائه چند موضوع مهم و اساسی از مسائل فردی و اجتماعی به نوع دیدگاه ها و بینش ها و گرایشات فرد مخطاب پی برد؛ این را هم بدانیم بیان و ابراز صریح و لسانی برخی از باورها و اعتقادات اصیل دینی برای بسیای از افراد عوام آزار دهنده است و به آن عادت ندارند و تنها ممکن است گاهی اوقات در ضمن پیشآمد موضوع و مسئله ای، اعتقاد درونی خود را به زبان ابراز کنند؛ لذا میتوان از طریق بررسی علاقه مندی های فرد مخاطب (به صورت مستقیم و غیرمستقیم) به شناخت بینش ها و گرایشات او دست یافت چرا که
قال الباقر (علیه السلام): الدین هوالحب و الحب هوالدین؟
امام باقر (ع): دین همان محبت و دوست داشتن است و محبت همان دین داری؟
نوع گرایشات و علاقه های فردی نشانه ایمان و دینداری است
بررسی حوزه علاقه های فردی و گرایشات درونی افراد یکی از بهترین شاخصه های ایمان و دینداری است. همانطور که در حدیث فوق ذکر شد ایمان و دینداری چیزی به غیر از تنقیح علاقه های فردی و انتخاب متعلقات و محبوب های مشروع، حلال، پاک که مورد رضایت خداوند تبارک و تعالی باشد نیست.
به گفته علامه بزرگوار شهید مطهری (ره) تفاوت اصلی انسان با دیگر موجودات که اصلی ترین شاخصه انسانیت فرد می باشد، نوع بینش و گرایشات او و وسعت آن نسبت به دیگر موجودات ذی شعور است. زمانی که انسان به واسطه کسب علم و معرفت دیدگاهش وسیع و عمیق گشته و از مسائل مادی پا فراتر گذاشته و به سوی امور غیرمادی سوق می یابد، گرایشات او نیز به همان نسبت به چیزهای غیرمادی یعنی به مقولات ارزشمند انسانی و مسائل والای معنوی تعلق می یابد.
این بخش یکی از مهمترین و در عین حال دقیق ترین ابعاد وجودی انسان است که در یک دید جامع میتوان گفت تمام هویت و شخصیت انسان را نیز شامل می گردد. هر چه دانش و آگاهی انسان رشد و تعالی یابد و از مسائل و موضوعات حقیقی و ارزشی مطلع شود به همان نسبت نیز بینش او فراتر رفته و اعتقادات و تفکراتش رشد و تعالی می یابد.
گرایشات انسان مولود بینش او و برگرفته از محبوب ها و زیبایی هایی است که در سیر تفکر و نگاه های جستجوگرانه روزمره او مورد علاقه اش قرار می گیرد. انسان به هر چیزی که علم و معرفت یافته و در نگاه او ارزش و اعتبار می یابد، به طرف همان شیء نیز گرایش یافته و برای رسیدن به آن تلاش میکند. نباید تعجب کرد، مکانیسم فکری، روحی و شخصیتی انسان بر پایه حب و بغض طرح ریزی و خلق شده است و هیچ گاه نمی تواند از محدوده حب و بغض بیرون آید انسان نسبت به اشیاء و موضوعات پیرامونش یا علاقه نشان می دهد و یا عدم علاقه و انگیزه.
مجموعه گرایشات و علاقه های فردی آیین و شیوه زندگی انسان را تشکیل میدهد که از آن تعبیر به دین میشود. لذاست که امام (علیه السلام) می فرمایند آیا دین و آیین زندگی چیزی به غیر از محبت و دنبال کردن علاقه ها است. او تلاش خود و وقت و زندگی خود را صرف رسیدن به آنهایی می کند که در نزد او اعتبار و ارزش یافته است و این همان آیین و شیوه زندگی اوست که طبق آن تلاش می کند. این دو عنصر در تمامی انتخاب ها و حرکت ها و عملکردهای کوچک و بزرگ آدمی جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تبیین مقوله ایمان میفرمایند که ایمان و اعتقاد آدمی نهفته در تمایلات درونی و مدارهای ارزشی است که در هر فرد موجود می باشد. اگر این تمایلات در امور خوب و کارهای مثبت بود او مؤمن و معتقد به خداوند و تمامی خوبی هاست و اگر در مورد مسائل منفی و باطل بود، او به همان مسائل مؤمن و معتقد است:
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): من سرته حسنته و ساءته سیئته فهو مؤمن
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: کسی که کار نیکویش او را شاد و خوشحال کند و کار بدش او را اندوهگین و ناراحت، پس او مؤمن است
نگاه به خواسته ها و علاقه مندی های فردی می تواند بهترین معیار و ملاک در تشخیص نوع تفکر، بینش، گرایشات و اعتقادات و حتی نوع عملکردهای فردی باشد.
مرحله دومی که ما باید بعد از طرح بینش ها و گرایشات فردی مورد توجه قرار دهیم صداقت در عملکرد و رفتار فرد داوطلبمان است؛ یعنی آیا او در عمل هم به این اعتقادات پایبند می باشد و آیا گرایشات، تمایلات و علاقه مندی هایی که در محدوده کلام از خود اظهار داشته درعمل او هم نشانه و حضور و ظهوری دارد یا خیر؟ این ارزش ها تنها در حد تمایلات قلبی و موضع گیری های فکری او موجود است؟ مرحله سومی که از این حدیث برداشت می کنیم که محور اصلی در بررسی شاخصه های ایمانیمی باشد موضوع رضایت مندی، خشنودی و نوع موضع فرد در مورد عملکردهای مثبت و منفی خودش است. طبق فرموده پیامبر (ص) اگر کارهای مثبت فردی حقیقتاً موجب شادمانی قلبی او شود و کارهای بد او موجب دل آزردگی و پشیمانی و ناراحتیش باشد او مؤمن و دارای اعتقادات و گرایشاتی الهی است؛ چرا که در قبال یک کار خوب واکنشی درست و مثبت نشان داده که این نشان دهنده رضایت مندی و علاقه مندی او نسبت به آن کار نیکو است. اگر فردی را حقیقتاً که در زمینه مسائل ناهنجار و ضد ارزش اظهار انزجار می کند، برای او موقعیتی دوجانبه را ترسیم کنیم قطعاً موضعی صحیح و ارزشی از خود به نمایش می گذارد. این نشانه فرد مؤمن است. اگر او با تردید جواب داد و یا دوپهلو اظهارنظر کرده و یا نظر و دیدگاهی نداشت، ما نیز برداشتی دیگر را در قبال آن در نظر می گیریم. عرصه دیگر ایمان فردی نوع عملکرد و رفتارهای فرد مخاطب است. نکته مهم که در وهله اول در این زمینه باید توجه شود اینست که اولاً اعمال مستحبی همیشه دلیل بر قوت ایمان و صحت اعتقاد و سلامت اخلاق فردی نیست و حتی برای هر فردی نیز نمی تواند به عنوان یک ارزش و امتیاز معنوی تلقی شود؛ چرا که ممکن است همانطور که بسیاری از معلومات دینی در فردی تنها به صورت یک دانش موجود بوده و هیچ نوع اعتقاد، گرایش و یا عملکردی از آن برنخواسته باشد همینطور هم ممکن است اعمال مستحبی از روی یک عادت، سنت و یا بروز یک احساس معنوی و یا یک انفعال احساسی در فرد رونق یافته باشد البته انجام اعمال عبادی میتواند نشانه ای بر علاقه مندی فرد به مسائل معنوی و عبادی و داشتن یک روحیه مثبت معنوی باشد اما همیشه هم دلیل بر یک بعد معنوی ثابت که مبتنی بر مواضع اعتقادی قوی راسخ باشد نیست، که اگر اینگونه باشد دلیلی وجود ندارد که ابعاد معنوی رفتار او بر رفتارهای اجتماعی و مسائل اخلاقی و مواضع فکری او که اصل در گزینش می باشد تأثیر گذاشته باشد. لذا آنچه که در مسائل و مشاغل حکومتی و مدیریت امور اجتماعی از هر معیاری مهمتر و لازم تر می باشد بینش و فهم صحیح اسلامی، و پایبندی به مبانی و اصول و ارزشهای دینی و نوع عملکرد، موضع گیری و رفتار مردمی کارگزار است:
قال علی (علیه السلام): لاتنظروا الی کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل، انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانه
امام علی (ع) میفرمایند: نگاه نکنید به کثرت نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن و انجام خوبیها و شب زنده داری های فراوان، بلکه به صداقت گفتار و درست ادا کردن امانت افراد بنگرد
در صورتی که یک فرد مؤمن، دارای بینش، گرایش و عملکرد ارزشی، انسانی و اسلامی باشد مسائل معنوی و عبادی او نیز می تواند وسیله ارتقاء روحانی و عامل بازدارنده او در عرصه مسائل عملی و اجتماعی باشد؛ عبادتی که از معرفت و بینش صحیح نشأت نگرفته باشد و صداقت گفتار و امانت داری فرد را تقویت نکرده باشد از کمترین تأثیر برخوردار است.
البته این را هم در نظر داریم که در گزینش های عمومی نه درمشاغل خاص و پست های حساس مدیریتی این مسائل یک امتیاز مثبت و ویژه ای محسوب می شود اما در مناصب مدیریتی و حساس ملاک ها به سمت ملا ک های واقعی تر و عمیق تر پیش می رود.
نکته دوم در مسئله عملکرد، بررسی موضع گیری های فرد مخاطب در مسائل گوناگون است بعد از آنکه گزینش گر به این نتیجه رسید که فرد مخاطب او در حوزه عملکرد دچار فسق، فساد و مسائل غیرشرعی، غیراخلاقی و غیرقانونی نبوده و واجبات اصلی را انجام میدهد و به نسبت سطح عمومی جامعه و مقدورات فردی خود، انسانی پاک و سالمی است، برای انتخاب اصلح یا برای بررسی صلاحیت های مشاغل ویژه میتواند به موضع گیری های فرد در قبال مسائل خاص فکری و اعتقادی و … توجه کرد.
بسیاری از موضع گیری های افراد که به صورت نظر و دیدگاه از آنان بروز می کند نشانه عملکردهای بعدی آنان در مسائل مختلف طرح شده می تواند باشد. بنابراین روسی مسائل یازدگانه در حدیث اول میتواند بهترین معیار در تشخیص صلاحیت های دینی افراد با لحاظ سه ویژگی اول و با توجه به مقدورات آنان قرار گیرد.
توجه به چند معیار دیگر
قال الامام الصادق (علیه السلام): المسلم من سلم الناس من یده و لسانه و المؤمن من ائتمنه الناس علی اموالهم و انفسهم
امام صادق (ع) می فرمایند: مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در امان بوده و مؤمن کسی اس که مردم از او نسبت به اموال و جان هایشان در امنیت و اطمینان باشند
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): ما بین المسلم و بین الکافر الا ان یترک الصلاه الفریضه متعمدا او یتهاون بها فلا یصلیها
پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: بین فرد مسلمان و فرد کافر هیچ فاصله ای نیست مگر اینکه فرد مسلمان به عمد خواندن نماز واجب را ترک کند و یا سهل انگاری کرده تا آنکه آن را بجا نمی آورد
نماز یکی از اصلی ترین ملاک های دینداری است. این احادیث جزو احادیث متقن و بسیار صریح ما در زمینه رابطه میان دینداری و نماز است؛ البته منظور مسلمان شناسنامه ای و والدینی نیست بلکه منظور مسلمان واقعی است که دارای مختلف ایمانی است.
واقعیت آن است فردی که کوتاه ترین و ساده ترین ارتباط معنوی خود با خداوند متعال و تنهاترین علامت مسلمانی و دینداری را ترک کرده و به آن اهمیتی نمی دهد، بهره ای از روح مسلمانی و دینداری و پاکی و خصلت های انسانی داشته باشد.
قاعده واضح و در عین حال عجیبی است که اگرچه یک تارک نمازی خلقیاتی لطیف و زیبا و خوئی نرم داشته باشد و نسبت به مسائل انسانی تقید داشته و به مسائل ایمانی و ارزشی نیز علاقه نشان دهد اما هیچگاه موضع او، برخواسته از موضعی اعتقادی و ارزشی نمی باشد. کسی که ابتدایی ترین رابطه انسانی و الهی را در خود بر هم زده است و حال آن را ندارد که بتواند برای چند لحظه هم که شده نفس خود را در برابر رفتاری ساده مطمیع و منقاد کند چگونه می تواند فکر و ذهن و اعتقاد و نگرش و بینش خود را در برابر مواضع الهی و انسانی مطیع و منقاد و متقاعد گرداند؟
گرچه در شرایط و تحولات کنونی جامعه ما، بسیاری از افراد را مشاهده می کنیم که بر اثر حرکت رو به رشد شاخصه های اعتقادی و ارزشی جامعه و نهادینه گشتن برخی از فرهنگ های صحیح انسانی و اسلامی در کشور، موازین دینی و انسانی در افرادی که شاید در ظاهر تقید خوب و کاملی به مسائل اسلامی نداشته باشند، از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار شده است. البته این موضوع خود یک پدیده چندبعدی فرهنگی، اجتماعی است که بررسی و تحلیل آن نیازمند توجه و مراجعه به عوامل پدیدآورنده آن دارد؛ هم در بعد منفی آنکه چرا بر اثر ضعف نهادهای فرهنگی جامعه یک چنین قشری از میان فرزند نسل دوم و سوم انقلاب پدید آمد که با ساده ترین مسائل و آداب اسلامی و دینی هیچ رابطه و انسی ندارند، و هم در بعد مثبت آنکه چه عواملی باعث رویش و تبلور جدید فرهنگی، اعتقادی و ارزشی در میان نسل سوم انقلاب شده است که شاخصه های ارزشی و اعتقادی بسیار محکم و عالمانه و عاقلانه ای را از آنان به نمایش می گذارد.
موقعیت های دنیایی و تأثیرات آن بر خلقیات و روحیات
امام علی (ع): اذا اقبلت الدنیا علی قوم اعارتهم محاسن غیرهم و اذا ادبرت عنهم سلبتهم محاسن انفسهم
چون دنیا به کسی روی آورد، نیکی های دیگران را به او عاریت داده (خوبی هایی که در دیگران می بینی در او جمع می شود)، و چون دنیا از او روی برگرداند خوبی های او را نیز برباید
حضرت علی (ع) در این کلام خود گروهی از افراد جامعه را معرفی می کنن دکه به علت برخوردار نبودن از پایه های محکم عقیدتی و ایمانی، با به وجود آمدن یک موقعیت دنیایی، روحیات و خلقیات آنان نیز تغییر کرده و به فرموده ایشان تمامی آنچه که از خوبی و نیکی ها در دیگران مشاهده می کنی در آنان جمع می گردد. البته این افراد دنیامدار به محض تغییر موقعیت مالی و دنیائی تمامی خلقیات و روحیاتشان تغییر کرده و بسیاری از جنبه های مثبت ظاهری را که در گذشته در آنان مشاهده می شد از دست می دهند.
مصداق این کلام حضرت را میتوانیم در بعضی از گروه های اجتماعی خود نیز مشاهده کنیم. برخی افراد که بینش های ارزشی و اسلامی نداشته و به خاطر برخورداری از موقعیت های شغلی، مالی، خانوادگی و … در مراودات کاری و اجتماعی افرادی خوش روحیه و نرم خو و با فرهنگ نشان می دهند. اگر در این مسئله برخی از تأثیرات خانوادگی و خصلت های ریشه دار وراثتی را لحاظ نکنی، طبق حدیث فوق روحیات و خلقیات مثبت این گروه از افراد تنها نشأت گرفته از یک انفعال درونی و روانی که آنهم متأثر از مسائل مادی و اعتباری است می باشد.
امروزه مقوله اثرگذاری اشیاء و موجودات و رویدادها بر یکدیگر مسئله ای اثبات شده است و موجودات دائماً در تحت تغییرات تأثیر گرفته از محیط و رویدادهای پیرامون خود هستند و به اصطلاح از محیط و رویدادهای آن انرژی و تأثیر می گیرند. انسان هم از این مقوله مستثنی نیست. حال افرادی که از مبانی فکری و عقیدتی دینی و رازشی ریشه داری برخوردار نیستند، قطعاً دیدگه ها و رویه های رفتاریشان نشأت گرفته از شرایط محیطی و فردی و مالی آنان خواهد بود. تنها یک انسانی برخوردار از بینش الهی و انسانی مبتنی بر یک سری حقایق ثابت ارزشی و غیرمادی است که میتواند که خلقیات و موضع گیری های رفتاری خود را از باورها و اعتقاداتش اخذ کرده و به اجرا درآورد، نه از میحط که از آن تأثیر گرفته و به خوش رفتاری بیفتد.
چند اصل علمی معرفتی در تحلیل روانشناسی و گزینشی افراد
تحلیل شاخصه های ارزشی در افراد باید با توجه به شرایط فرهنگی و اخلاقی حاکم بر جامعه انجام گیرد
قال عی (علیه السلام): اذا استولی الصلاح علی الزمان و اهله ثم اساء رجل الظن برجل لم تظهر منه خزیه فقد ظلم و اذا استولی الفساد علی الزمان و اهله فاحسن رجل الظن برجل فقد غرر
امام علی (ع) فرمود: هرگاه نیکوکاری بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسی به دیگری گمان بد برد، در حالی که از او عمل زشتی آشکار نشده ستمکار است، و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسی به دیگری خوش گمان باشد، خود را فریب داده
یکی از نکات اساسی در گزینش افراد داوطلب مشاغل دولتی و نگرش و ارزشیابی تحلیلی آنان، در نظر گرفتن مسائل و جریانات فکری و اخلاقی حاکم بر جامعه است. افکار و اعتقادات و شرایط فرهنگی و اخلاقی موجود در یک جامعه، از مؤلفه های شکل دهنده شخصیت، اخلاق و رفتار افراد آن جامعه است؛ تا جایی که برخی از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی آنچنان فضای فکری و روانی افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد که فرد را با آن پدیده کاملاً عجین کرده و با تغییر هویت فکری و رفتاری او شخصیت دیگری از او میسازد.
لذا طبق اصلی که حضرت (ع) در کلام خود بیان فرمودند، گزینش و قضاوت پیرامون صلاحیت و ویژگی های اخلاقی و اعتقادی افراد، نیازمند شناخت مسائل روز جامعه و شرایط فکری، فرهنگی و اخلاقی حاکم بر آن و در میان اقشار مختلف آن است تا گزینش فرد با یک نگرش واقع بینانه به قضاوتی عادلانه و درست منتج گردد.
در غیر اینصورت بدون توجه به مسائل بیرونی و روابط اجتماعی فرد در محیطهای مختلف کاری و اجتماعی نه میتوان مصلحت مردم و جامعه را تأمین و تضمین کرد و نه به شناخت و انتخابی درست و دقیقی نسبت به فرد مورد نظر دست یافت.
بنابراین آگاهی از مسائل روز فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جامعه و داشتن تحلیل درست و منطقی از آن کمک شایان و قابل توجهی در گزینش و انتخاب کارگزاران اجتماعی و حکومتی میکند. اقدام به گزینش افراد بدون بصیرت و دانش سیاسی و اجتماعی روز به خیانت نسبت به حقوق جامعه و افراد داوطلب منجر خواهد شد.
کلام، رفتار، پوشش، منش، عملکرد و هر چه که در ظاهر نمایان می گردد، بهترین وسیله ارزیابی افراد است
و اعلم ان لکل ظاهر باطناً علی مثاله فما طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خث باطنه و قد قال الرسول الصادق (صلی الله علیه و آله) ان الله یحب العبد و یبغض عمله و یحب العمل و یبغض بدنه و اعلم ان لکل عمل نباتا و کل نبات لاغنی به عن الماء و المیاه مختلفه فما طاب سقیه طاب غرسه و حلت ثمرته و ما خبث سقیه خبث غرسه و امرت ثمرته
و بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاکیزه، باطن آن نیز پاک و پاکیزه است، و آنچه ظاهرش پلید، باطن آن نیز پلید است و پیامبر راستگو (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند بنده ای را دوست دارد اما کردار او را دشمن، و کردار بنده ای را دوست می دارد اما شخص او را ناخوش. آگاه باش هر عملی رویشی دارد و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست و آب ها نیز گوناگون می باشند. پس هر درختی که آبیاری اش به اندازه و نیکو باشد شاخص و برگش نیکو و میوه اش شیرین است و آنچه آبیاری اش پاکیزه نباشد درختش عیب دار و میوه اش تلخ
حضرت علی (ع) در این حدیث یکی از مهمترین موضوعات گزینشی یعنی یوه تحلیل روانشناختی، اعتقادی، اخلاقی و عملکردی افراد را مطرح میسازد.
بررسی حدیث فوق نیازمند توجه و دقت مضاعف خواننده محترم بر محتوای کلام فوق است تا مباحث و مطالبی که ارائه می گردد مورد تصدیق کامل قرار گیرد.
اولین اصلی که از این کلام برداشت میشود اینست که «ظاهر ملاک در تشخیص است».
همانطور که حضرت (ع) بیان داشته اند هر آنچه که در ظاهر رفتار، اخلاق، گفتار و منش فردی نمایان می گردد، همانند و برآمده از درون و باطنی است که حقیقت او را تشکیل میدهد. این یک واقعیت انکارناپذیر است: «ظاهر» نشانه و همانندی از باطن است:
از کوزه همان تراود که در اوست
امام صادق (علیه السلام) در تبیین این حقیقت می فرمایند:
فساد الظاهر من فساد الباطن، و من اصلح سریرته اصلح الله علانیته
فساد و خرابی در ظاهر نشأت گرفته از فساد در درون است، و هرکس که دل پاک و نیت صاف و درون سالم داشته باشد خداوند آشکار او را اصلاح می گرداند
پس اولین نکته اینست که مبنای نگاه و بررسی در صلاحیت افراد، نمودها و ظواهری است که از اخلاق و رفتار و عملکرد فرد در عرصه های گوناگون فردی و اجتماعی مشخص می گردد. لذا هیچگاه نباید در این ملاک واضح و متقن شک کرده و با شنیدن جملاتی از قبیل:
«دل انسان باید صاف باشد»، «طرف ظاهرش نامناسب است، اما دلش پاک است» اصل مورد نظر مورد تردید قرار گیرد؛ چرا که طبق حدیث فوق هر کسی که درون پاکی دارد و از افکار و نیات و قلبی پاک و سالم و خالی از هرگونه شهوت، پلیدی، فساد و … است، قطعاً ظاهر و برون او نیز باید پاک و سالم و موجه خواهد بود؛ البته همانطور که در مبحث قبل اشاره گردید در گزینش افراد باید شرایط حاکم بر جامعه را در نظر گرفت و با تحلیلی درست به افراد نگریست، اما به هر حال، فردی که دارای ظاهری غیرموجه است دچار آلودگی فکری و اعتقادی شده و هر نوع ویژگی خوب و عملکرد مثبت او نمی تواند توجیهی بر نقصان و انحرافش باشد.
البته در تحلیل و جمع بندی میان عوامل محیطی و اجتماعی و وضعیت داوطلب مورد نظر، تنها معیار و ملاک، قوانین عام و خاص گزینشی است؛ و نکته مهم در این قضیه نوع برداشت و تحلیلی است که یک گزینشگر از وضعیت موجود جامعه و از مسئله ظاهر و باطن افراد دارد. تحلیل ظاهر رفتار، گفتار، پوشش و عملکرد افراد نیازمند علم و تجربه بسیار بالایی است. معیارهایی که برای این مسئله باید در نظر گرفت نیز بسیار مهم بوده و نیازمند یک دانش کامل و دقیق در زمینه موازین دینی مطابق با مسائل جامعه شناسی و رفتارشناسی است. اما موضوع مهم و کلی این بخش آن است که اولاً ظاهر، ملاک در تشخیص و تعیین صلاحیت افراد است، دوماً فرد تحلیل کننده و گزینشگر باید برداشت صحیح و تجربه وسیع در زمینه رفتارشناسی و تعیین مصادیق و موازین شرعی در عملکرد افراد داشته باشد تا با اعمال سلیقه و ذوق شخصی به گزینش افراد نپردازد، و سوماً در گزینش باید مشاغل عمومی و حساس که هر کدام ضوابط خاصی را میطلبد از یکدیگر تفکیک گردد. به عنوان مثال برای گزینش یک فرد در شغلی غیرحساس وجود برخی موارد خاص در ظاهر و عملکرد فرد تا آنجا که از محدوده ضوابط عمومی صلاحیت و محدوده شرع خارج نشده باشد قابل اغماض بوده و میتوان نسبت به تأیید صلاحیت او اقدام کرد؛ اما در مورد مشاغل خاص و مناصب مدیریتی و حکومتی که به خاطر جایگاه حساس و تعیین کننده آن از هیچگونه اغماض و مسامحه ای برخوردار نیست، باید به تک تک موارد مهم در نوع نگرش، اعتقاد و عملکرد و سابقه فرد توجه کرده و طبق ضوابط دقیقی که در مورد کارگزاران حکومتی مطرح است به گزینش آنان پرداخت.
البته در این زمینه نیز باید به نکته ای دیگر که حضرت امیر (ع) با عنوان یک اصل مطرح میسازند توجه کرد:
اقیلوا ذوی المروءات عثراتهم فما یعثر منهم عاثر الا و یده بید الله یرفعه
از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردی نمی لغزد جز آنکه دست خدا او را بلند مرتبه می سازد
موضوع این کلام را میتوان در مسئله گزینش مدیران و کارگزاران حکومتی دارای کاربرد دانست، که البته تعیین و تدوین احکام گزینشی از آن اولاً نیازمند تبیین دقیق و کامل مفهوم جوانمردی و دوماً مصادیق موردنظر آن در مسائل اجتماعی و سوماً تعیین ضوابط اغماض در این زمینه و همچنین تعیین وجوه قابل طرح آن در حیطه امور حکومتی و قوانین کارگزاری می باشد.
دومین اصل برداشتی از کلام حضرت اینست که «منظور از ظاهر تنها پوشش ظاهری افراد نیست». بله منظور از ظاهر تمامی رفتار، گفتار، حرکات، عملکردها و بینش ها و گرایشاتی است که فرد در عرصه های مختلف از خود بروز میدهد. لذا گزینش کننده باید نگاه و بررسی خود را محدود به پوشش و آرایش ظاهری افراد نکند بلکه باید به مجموعه حرفها و واکنش هایی که فرد در فرآیند گزینش از خود نشان داده و به رفتار و عملکردهایی که او در خارج از محیط گزینش و در سابقه کاری و رفتاری خود بر جای می گذارد توجه نماید.
یکی از چیزهایی که در گزینش افراد میتوان از آن بهره برد نظرات و مواضعی است که فرد در مقابل مسائل و موضوعات مهم و مربوط به موقعیت و شغل مربوطه و یا مسائل اساسی نظام و جامعه و مردم و فرهنگ و اجتماع از خود نشان میدهد. لذا میتوان با طرح سؤالاتی که باید از پیش تعیین شده و کاملاً هدفدار بوده باشد، به بررسی نظرات انعکاس یافته پرداخت.
سومین اصل برداشتی، متأثر بودن اخلاق، رفتار و اعمال ظاهری از نوع بینش ها، گرایش ها و معتقدات درونی افراد است. ظاهر نشانه ای و نمایه ای از باطن است. از صحت و سقم، پاکی و ناپاکی و سلامت و انحراف اعمال و اخلاق ظاهری میتوان به پاکی، ناپاکی، سلامت و انحراف شخصیتی و اعتقادی افراد پی برد. اگر موضع اخلاقی نیکویی از فرد مشاهده کردید بدانید که او در آن زمینه دارای سلامت اعتقاد و اعتدال در بینش است. اگر کلام و یا عکس العملی منفی در زمینه ای از داوطلب مشاهده کردید، بعد از بررسی جوانب قضیه و ویژگی های دیگر فرد مخاطب و ابعاد مختلف موضوع طرح شده، میتوانید با رعایت انصاف و عدالت به جواب خود پی برید. در این زمینه به گفتار دیگری از حضرت علی (ع) اشاره می کنیم:
اذا کان فی رجل خله رائقه فانتظروا اخواتها
اگر در کسی خصلتی شگفت دیدید، همانند آن را نیز انتظار کشید.
چهارمین اصل، تعادلدر نگرش و انصاف در برداشت و قضاوت است. حضرت (علیه السلام) با نقل کلامی از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصل مهم دیگری در زمینه ارتباط میان اعمال و شخصیت افراد می پردازند:
«پیامبر راستگو (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند بنده ای را دوست دارد اما کردار او را دشمن، و کردار بنده ای را دوست می دارد اما شخص او ناخوش»
اینکه گاهی خداوند تبارک و تعالی از فردی خشنود اما از عملکرد او ناراضی است و گاهی هم از عمل انسانی خشنود اما از خود او ناراضی است مطالب، معارف و نکات بسیار مهمی را در خود جای داده است که بیان آن نه در توان فهم و علم نویسنده است و نه در محدوده این نوشتار می گنجد. اما ضمن اشاره به دو نکته اساسی به مطلب بسیار مهمی که در این گفتار تلویحاً بیان شده است می پردازیم.
فرد گزینش کننده اگر بعد از بررسی و شناخت وضعیت یک داوطلب با نکات منفی و مواردی از ناهنجار اعتقادی و یا اخلاقی مواجه شد اولین موضع فکری که او باید در خود پدیدار سازد و به آن قویاً معتقد باشد این است که: اگرچه در موارد بسیار زیادی، اعمال منفی و مسائل انحرافی نشانه ناپاکی و خرابی درونی افراد است و اگرچه اعمال و اخلاق ناپسند فردی در بسیاری از مواردی صلاحیت تعهدی لازم برای سپردن امانت های الهی در واگذاری مشاغل و مناصب حکومتی از افراد را سلب میکند اما این موارد همیشه عامل بد بودن ذاتی و بی ارزش شدن کامل فرد موردنظر نیست. افرادی هستند که دچار اعمال منفی و اشتباه فراوانی هستند اما هنوز در پیشگاه الهی از اعتبار و ارزش ساقط نگشته اند. خداوند از عملکرد افرادی ناخشنود است اما خود آنها را دوست میدارد.
البته باز هم اشاره می کنیم که این نکته اخلاقی دلیلی بر مسامحه و چشم پوشی در برابر اینگونه داوطلبین نیست، چرا که در مسائل حکومتی هیچگاه نمی توان به فردی که در مسائل اعتقادی، اخلاقی و رفتاری خود دچار ضعف و نقص و خرابی است کاری را واگذار کرد. اما هدف ما از طرح این موضوع اینست که گزینشگر ما نیز نباید به خاطر ضعف و عدم صلاحیت افراد به افراد به طور کامل بدبین گشته و در نظر او فرد از حیز انتفاع بیفتد چرا که ممکن است فردی فاقد صلاحیت کار حکومتی و سپردن امانت باشد اما ممکن هم هست به خاطر خصلتی نیک به همان نسبت در پیشگا الهی دارای ارزشی باشد.
نکته دوم اینکه هر عمل خوب و یا هر ویژگی مثبتی همیشه دلیل بر خوب بودن ذاتی افراد و ارزش والای آنان نیست. توفیقات الهی و خواسته های خداوند ممکن است به هر فردی رسیده و به واسطه هر کسی به منصه ظهور برسد. انسانی ممکن است به خاطر داشتن نیتی پاک، خصلتی نیکو و یا توفیقی ویژه لیاقت آن را بیابد که کارهای مفید و مثمرثمری را در زمینه های مختلف به انجام برساند اما این موارد نه دلیلی بر ارزش ذاتی و یا صلاحیت های اعتقادی و اخلاقی فرد است و نه دلیلی بر صلاحیت واگذاری امور حکومتی و اسلامی به او. طبق بیان امیرالمؤمنین علی (ع) در حکمت ۸۱ نهج البلاغه ارزش واقعی و ذاتی افراد را از موارد و مسائلی میتوان یافت که فرد به آنها ارزش داده و آنها را نیکو می پندارد:
قیمه کل امری ما یحسنه
ارزش هرکس به مقدار ارزش چیزهایی است که نیکو می پندارد و نیکو انجام میدهد
ارزش واقعی افراد از نوع علاقه ها و گرایشات فکری و قلبی آنان به موارد و مسائل مختلف مشخص می شود. آنچه در نظر فرد دارای ارزش و اعتبار است اگر خود آن چیز دارای ارزش بود به فرد نیز ارزش و اعتبار میدهد و اگر نبود نه. بینش ها و گرایشات انسان هویت و ارزش حقیقی او را تعیین می کنند.
حضرت (ع) در بخش دیگری نیز می فرمایند:
قدر الرجل علی قدر همته و صدقه علی قدر مروءته و شجاعته علی قدر انفته و عفته علی قدر غیرته
فرمود: ارزش مرد به اندازه همت اوست، و راستگویی او به میزان جوانمردی اش، و شجاعت او به قدر ننگی است که احساس می کند، و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست
و پنجمین اصل منشأ اعتقادات و اخلاقیات افراد است. اعتقادات و اخلاقیات در افراد برآمده از شرایط محیطی، تربیتی، خانوادگی و آموزشی است. در مواردی از کار گزینش نیاز است که پیشینه تربیتی، خانوادگی و محیطی و آموزشی افراد مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد تا مشخص شود که فرد در بستر چه شرایط، افکار و فرهنگی رشد کرده و اعتقادات و بینش ها و مواضع او متأثر از چه عواملی بوده و در چه زمینه هایی می باشد چرا که:
آگاه باش هر عملی رویشی است و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست و ب ها نیز گوناگون می باشند. پس هر درختی که آبیاری اش به اندازه و نیکو باشد شاخ و برگش نیکو و میوه اش شیرین است و آنچه آبیاری اش پاکیزه نباشد درختش عیب دار و میوه اش تلخ
هیچگاه ظاهربین نباش و همیشه به مسائل کلیشه ای و قالبی نگاه نکن
این حدیث، گفتار زیبای دیگری از امیر بیان حضرت علی (ع) است که به عنوان موضوع پایانی بدان اشاره می شود. عواملی که حضرت از نظر تفاوت ویژگی های افراد مطرح می سازند ما را به این نتیجه میرساند که در گزینش و قضاوت نسبت به افراد هیچگاه نباید ظاهربین بوده و با یک نگرش قالبی نسبت به همه آنان نظر داده و قضاوت کنیم:
انما فرق بینهم مبادی طینهم و ذلک انهم کانوا فلقه من سبخ ارض و عذبها و حزن تربه و سهلها فهم علی حسب قرب ارضهم یتقاربون و علی قدر اختلافها یتفاون فتام الرواء ناقص العقل و ماد القامه قصیر الهمه و زاکی العمل قبیح المنظر و قریب القعر بعید السبر و معروف الضریبه منکر الجلیبه و تائه القلب متفرق اللب و طلیق اللسا ن حدید الجنان
علت تفاوت های میان مردم، گوناگونی سرشت آنان است، زیرا آدمیان در آغاز، ترکیبی از خاک شور و شیرین، سخت و نرم، بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم نزدیک، و به اندازه دوری آن از هم دور و متفاوتند یکی زیباروی و کم خرد، و دیگری بلندقامت و کم همت، یکی زشت روی و نیکوکار، دیگری کوتاه قامت و خوش فکر، یکی پاک سرشت و بد اخلاق، دیگری خوش قلب و آشفته عقل، و آن دیگری سخنوری دل آگاه است
وضعیت عملکردهای فردی به کیفیت نمازگذاری و توجه به نماز وابسته است
و اعلم ان کل شیء من عملک تبع لصلاتک
و بدان که تمام کردارت در گرو نمازت است.
در تکمیل این بحث به چند ضابطه که در زمینه مقوله «شناخت» در منابع دینی ما طرح شده است اشاره می کنیم:
۱. قال علی (علیه السلام): اما انه لیس بین الحق و الباطل الا اربع اصابع الباطل ان تقول سمعت و الحق ان تقول رأیت
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. باطل آن است که بگویی «شنیدم» و حق آن است که گویی «دیدم»
۲. قال علی (علیه السلام): ما اضمر احد شیئا الا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه
امام علی (علیه السلام) فرمود: کسی چیزی را در دل پنهان نکرد جز آنکه در لغزش های زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت
۳. قال علی (علیه السلام): لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا
امام علی (علیه السلام) فرمود: نادان را یا تندرو یا کند رو می بینی
۴. قال علی (علیه السلام): اتقوا ظنون المؤمنین فان الله جعل الحق علی السنتهم
امام علی (علیه السلام) فرمود: از گمان مؤمنان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است
۵. قال علی (علیه السلام): سل تفقها و لا تسأل تعنتا
امام علی (علیه السلام) فرمود: برای فهمیدن بپرس، نه برای آزار دادن
۶. قال علی (علیه السلام): المرء مخبوء تحت لسانه
امام علی (علیه السلام) فرمود: انسان زیر زبان خود پنهان است
۷. قال الامام الصادق (علیه السلام): من صلی خمس صلوات فی الیوم و اللیله فی جماعه فظنوا به خیراً و اجیزوا شهادته
امام صادق (علیه السلام) می فرمیند: کسی که نمازهای پنج گانه خود را به جماعت می خواند به او گمان نیک برید و شهادت او قبول کنید
دین انسان ساز الهی
(لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین)
خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات او را تلاوت می کند و آنان را پاک می گرداند و به آنها علم کتاب (احکام شریعت) و حقایق حکمت می اموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند
ره آورد پیامبر عظیم الشأن اسلام مجموعه ای از معارف الهی و انسانی است که مطابق با فطرات انسانی نسخه هدایت، سعادت و تأمین صحیح نیازهای بشری در تمام شئون فردی و اجتماعی او می باشد که عزت و تعالی او را در تمامی مسائل و عرصه تأمین می سازد.
مجریان برنامه های دین و دست اندرکاران امور حکومت که می خواهند به واسطه اعمال و اجرای ضوابط دین مبین اسلام به اصلاح و سامان رسانی امور جامعه اسلامی بپردازند باید به این حقیقت کاملاً واقف باشند که محور اساسی تمام قوانین و برنامه های اسلام «انسان» و به رشد و تعالی رسیدن «کمالات انسانی» اوست. نگاه انسان محوری به اسلام و قواعد مترقی آنکه به تمامی مسائل انسانی بشر توجه کامل داشته دیدگاهی انسان دوستانه و انسان مدار را در کارگزاران امور اجتماعی پدیدار میسازد تا برنامه ها و عملکردهای حکومتی و مدیریتی خود را در بستر مسائل جامعه، با مواضع انسانی دین و قواعد رفتاری صحیح آن تطابق دهند تا آنکه با نگاهی بسته، تک بعدی و غیرانسانی به مخاطبان خود و افرادی که در کانال ورود مسائل اجرایی حکومت قرار می گیرند نظاره نکنند.
اگر بعد انسان محوری مسائل در دیدگاه هر نخبه، عالم و یا دست اندرکار امور حکومتی به فراموشی رود، انگیزه، دیدگاه و عملکرد او را که در طبیعت خشک و کانالیزه قواعد حکومتی و اجتماعی فرورفته است به عنصری خشک، کانالیزه شده، دگم و یا تنگ نظر و خشک مقدس مبدل می سازد و این امر باعث آن می شود که هیچگاه به بعد انسانی افراد پیش رو و به مقدورات و معذورات فردی آنان و به هدف غایی تمامی امور که در نهایت به انسانیت رسیدن افراد است توجهی نکند.
میزان در گزینش حال فعلی افراد است
(ثم ان اربک للذین عملوا السوء بجهاله ثم تابوا من بعد ذلک و اصلحوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم)
اما پروردگارت نسبت به آنها که از روی جهالت، بدی کرده اند، سپس توبه کرده و در مقام جبران برآمده اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است
استناد آیه مذکور برای موضوع مورد بحث استنادی کاملاً واضح است. افرادی که دارای اعمال سوء و اشتباه هستند و این گناهان را اولاً از روی جهالت و نه با قصد تخریب و دشمنی و عناد مرتکب شده و دوماً بعد از ارتکاب توبه کرده و از این اعمال دست کشیده اند و به اصلاح خطاها و انحرافات عملی خود پرداخته اند، بر طبق آیه، خداوند شرایط حال آنها را لحاظ کرده و از گذشته آنان چشم پوشی می کند. وازه «من بعدها» که به معنای «بعد از آن» می باشد گویای این مسئله است که خدای متعال با لحاظ حال فعلی آنان، آنها را مورد غفران قرار میدهد و با عنایت و رحمت ویژه خود دوباره شرایط ورود به عرصه زندگی انسانی و ایمانی برای آنان فراهم می سازد.
مگر اینکه از گروهکها و مفسدین بوده یا حال فعلی آنان مفسده جویی و اخلال گری باشد
(یایها الذین ءامنوا لا تتخذوا بطانه من دونمکم لا یألونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدور هم اکبر قد بینا لکم الایت ان کنتم تعقلون)
ای کسانی که ایمان آورده اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هر گونه شر و فسادی درباره شما، کوتاهی نمی کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه های) دشمنی از دهان (وکلام) شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند، از آن مهم تر است. ما آیات (و ره های پیشگیری از شرّ آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!
در این آیه خداوند دستور میدهد که با افراد معاند و غیرخودی (من دونکم) به هیچ وجه نه میتوان همکاری و دوستی داشت و نه اجازه هست که این افراد را همراز و همکار خود در امور فردی و اجتماعی حکومتی قرار داد؛ چرا که نشانه های دشمنی آنان را میتوان از لحن و کلام این افراد متوجه شد. اینگونه دشمنی ها و عنادها دیگر جای هیچ گونه مسامحه و چشم پوشی و بی توجهی به سابقه منفی گذشته نمی گذرد. دشمنی این افراد دشمنی آشکاری است که توبه ظاهری نمی تواند اطمینان دهنده ترک دشمنی، فساد و عناد از سوی آنان باشد.
(یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین أ تریدون ان تجعلوا لله علیکم سلطاناً مبیناً)
ای اهل ایمان، مبادا کافران را به دوستی گرفته و مؤمنان را رها کنید! آیا می خواهید (با این عمل) دلیل آشکاری بر ضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟!
(لایتخذ المؤمنون الکفرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا تقات و یحذرکم الله نفسه و الی الله المصیر)
افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هرکس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد (و پیوند او بکلی از خدا گسسته می شود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهای مهمتری تقیه کنید). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر می دارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست.
آیات فوق صریحاً اعلان میدارد که مؤمنین نباید با افرادی که کفر اعتقادی و یا عملی دارند و مبانی ارزشی و اعتقادی شما مؤمنین را قبول ندارند طرح دوستی بریزید، چه در زندگی شخصی و چه در مسائل اجتماعی و امور حکومتی؛ چه رسد به دخالت دادن این افراد در امور مدیریتی کشور
(الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله قالوا الم نکن معکم و ان کان للکفرین نصیب قالوا الم نستحوذ علیکم و نمنعکم من المؤمنین فالله یحکم بینمکم یوم القیمه و لن یجعل الله للکفرین علی المؤمنین سبیلا)
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار می کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و عنایم شریکیم) و اگر بهره ای نصیب کافران گردد، به آنان می گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!) خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است
این آیه با مطرح کردن ویژگی های منافقین و این اصل قرآنی که نباید هیچ راه نفوذ و تسلطی برای منافقین در زندگی مؤمنین و مسائل اجتماعی و حکومتی آنان باشد، ضرورت بسیار بالای امر گزینش در تحقق این اصل مهم اسلامی را در حیطه مسائل حکومتی برای حفظ نظام حاکمیتی اسلام و حکومت مسلمانان بر مسائل، امکانات و سرنوشت خود، آشکار میسازد.
چند دلیل
(ان اشر الدواب عند الله الذین کفروا فهم لا یؤمنون)
به یقین، بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانی هستند که کافر شدند و ایمان نمی اورند
خداوند پرضررترین افراد برای مردم و جامعه را کسانی معرفی می کند که فاقد اعتقاد ایمانی بوده و نسبت به اعتقادات، مبانی و اصول عملی دین اسلام کافر و معاند هستند.
بی ایمانی و بی اعتقادی، و دشمنی و عناد افراد منافق داخلی دارای بیشترین و پرضررترین فسادها است.
(ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لایؤمنون* ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه)
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد. خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست
یکی از علت های مخالفت با بکارگیری گروه ها و افراد معاند و منافق در نظام اجرایی حکومت اسلامی، کفر و معاندتی است که این افراد نسبت به خداوند و روز جزا و حساب و کتاب اخروی دارند و نیز عدم انعطاف و تغییر رویه این افراد در برابر اعمال فساد جویانه و همچنین اندرزها و نصیحت های مکرر و فرصت های ارائه شده به آنان می باشد که به آن اصرار می ورزند:
(و اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول رأیت المنافقین یصدون عنک صدودا)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خداون نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید»، منافقان را می بینی که (از قبول دعوت تو)، اعراض می کنند! و مردم را از گرویدن به تو منع می کنند
وارد شدن منافقین وانسانهای مفسده جو به نظام حاکمیتی دولت اسلامی و یا در دست گرفتن امور توسط آنان بزرگترین ضرری است که میتواند متوجه یک جامعه اسلامی شود. این افراد نیت هیچگونه همکاری و همفکری و همراهی با افراد مؤمن ندارند و در صورت دعوت به همکاری، وحدت و همدلی در مسائل انسانی و اسلامی، به اخلال گری و جلوگیری از گرویدن مردم و جوانان به سوی ارزش های الهی و انسانی و ایجاد پراکندگی میان صفوف مردم در حمایت از رهبری جامعه خود دست میزنند.
ظلم فاحش
ظلم به افراد و کنار گذاردن انسانهای مفید از عرصه حرکت های اجتماعی و فعالیت های مؤثر جامعه، پیشینه ای تاریخی در زندگی بشر و ادوار مختلف حکومت ظالمان آن دارد. مطالعه تاریخ تصور سنت شدن ظلم به افراد و تضییع انسانهای کارآمد را به ذهن می اورد. سردمداران این حرکت پادشاهان و کارگزاران مفسدجوئی بوده اندکه هر گاه وجود فردی مفید در جامعه را به ضر خود می دیده و مانعی بزرگ بر سر راه اهداف شوم و ضد انسانیشان می پنداشتند با روشهای علنی و غیرعلنی آنان را خنثی کرده و از صحنه اثرگذاری و فایده رسانی حذف می کردند.
(ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم یذبح ابناءهم ویستحیی نساء هم انه کان من المفسدین)
فرعون در زمین برتری جویی کرد، و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند پسرانشان را سر می برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می داشت او به یقین از مفسدان بود
این حرکت سنت گونه تاریخی ممکن است ناخودآگاه در هر حکومت و انقلابی در درون برنامه ریزی های مدیریتی و اجرایی آن نیز بدون خواست کارگزاران آن به وقوع پیوندد و افراد مفید و ارزشی در چرخه خشک تعاملات حکومتی و مدیریتی و در صحنه تاخت و تاز مسائل سیاسی و حزبی که براساس اصل خدامحوری به چرخش درنمی اید به فراموشی سپرده شوند و افراد ظاهرساز و دغل کار جایگاه انسانهای متعهد و متخصص را پر کنند.
حذف یک انسان متعهد و متخصص، حذف یک استعداد انسانی و بی بهره شدن نظام حکومتی از توسعه و پیشرفتی تازه است؛ و ورود افراد کارآمد و با استعداد در عرصه حرکتهای کلان اجتماعی تجلی ظهور سنت حکومت مستضعفان بر زمین است:
(و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الورثین)
ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!
حکومت اسلامی به وسیله نظام گزینشی کارآمد و قوی میتواند با برقراری نظام شایسته سالارانه راه را برای ورود افراد مفید و ارزشی به بدنه مدیریتی واجرایی هموار ساخته و در جهت تحقق این آرمان الهی موجبات ظلم و اجحاف در حق استعدادهای مفید جامعه را از میان بردارد. هر استعداد تازه ای که وارد عرصه مدیریت جامعه میشود روح تازه ای به بدنه اجرایی کشور می دمد.
(ارءیت الذین یکذب بالدین* فذلک الذی یدع الیتیم* و یا یحض علی طعام المسکین* فویل للمصلین* الذین هم عن صلاتهم ساهون* الذین هم یراءون* و یمنعون الماعون)
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می کند دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را با خشونت می راند، و (دیگران را) به اطعام مسکین تشویق نمی کند! پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند، همان کسانی که ریا می کنند، و دیگران را از وسایل ضروری زندگی منع می نمایند!
اگر با کمی دقت به آیات این سوره توجه کنیم می بینیم در آیات مذکور در معرفی اوصاف افرادی که در ظاهر از نمازگزاران شمرده می شوند ولی در عمل به هیچیک از وظایف اسلامی خود عمل نکرده، ریاکاری کرده و به مستمندان خشم نشان می دهند، یکی از ویژگی های آنان را «منع کردن» مرد و افراد جامعه! از داشتن حداقل ضرورت های زندگی و امکانات و وسائل مورد نیاز زندگی معرفی می کند؛ خطر فراموشی آخرت و وجود حسابرسی اخروی در پس پرده اعمال فردی، آدمی را با وجود آنکه بهره مند از اعمال عبادی می باشد، به طرف ظلم و خیانت به افراد و محروم کردن انسانهای مستضعف از داشتن پیشرفت و راحتی میکشاند.
(مناع للخیر معتد مریب)
آن کسی که به شدت مانع خیر و متجاوز و در شک و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند)
(مناع للخیر معتد اثیم)
و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است
مانع خیر و متجاوز بودن دو ویژگی است که قرآن برای برخی افراد معرفی می کند
تجسس
(یایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا)
ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیای از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید
آیه مذکور صریحاً به ممنوع بودن تجسس در احوال و اعمال مردم اشاره کرده و به نداشتن نگاه ظنی و گمان بد به افراد فرمان میدهد. بسیاری از گمانه ها و تصورات ذهنی افراد، سوء ظن و بدبینی به حالات و سکنات دیگران است و بیشتر به علت عدم تطابق ظاهر و اعمال افراد با تصورات و دیدگه های شخص بیننده باشد.
مبنای اصلی و نگاه اول گزینش گر باید عدم سوء ظن و پیش داوری باشد چرا که این امر باعث می گردد اقدامات بعدی در فرآیند کاری گزینش به سوی تجسس و بررسی احوال شخصی و عیوب آنان کشیده نشود.
سوء ظن ابتدایی در حین شروع مصاحبه و یا دیگر امور گزینشی و یا بدبین شدن به داوطلب در اولین برخورد گزینش گر با او به خاطر نداشتن شمایل و ظواهری که او از فرد تصور می کرده و یا به خاطر ظاهر شدن حالتی خاص، لحنی متفاوت و یا گفتاری نامعلوم و یا حتی به خاطر ظاهر شدن علائمی منفی که با قضاوت سریع و بدون بررسی گزینش گر منجر به تبلور احساسات منفی و بدبینانه در او میشود، همه از عواملی است که میتوان کار مصاحبه و گزینش را به سوی تجسس از احوال شخصی افراد و بیرون کشیدن دگیر موارد منفی فرد که گزینش گر را به وسوسه می اندازد پیش ببرد.
یک گزینش گر آگاه و بصیر که دارای تجربه علمی و روانشناختی بالایی است و به خوبی میداند که موارد منفی اخلاقی و اعتقادی چه علائم و بروزهایی در اعمال و گفتار و منش افراد داشته و دچار هیچگونه «خودمحوری اخلاقی» و تفکر «قالبی» و «کلیشه ای» نبوده و همچنین از ویژگی های فرهنگی و اخلاقی اقشار مختلف جامعه اطلاعات و تحلیل درستی داشته باشد، میتواند با مشاهده علائم رفتاری و گفتاری در افراد و بررسی موارد لازم در آنان به ویژگی های اخلاقی و اعتقادی افراد پی ببرد. چنین شخصی به خوبی مصادیق تجسس و تحسس را تشخیص داده و مرزهای میان آن را می شناسد، لذا همیشه مراقب است گزینش و بررسی ویژگیهای فردی افراد او را به مرز تجسس نامشروع نکشاند.
«تحسس» بررسی وسیله «حس» و «مشاهده» برای اثبات و یا رد دلایل و قرائن مورد نیاز گزینش است، به خلاف تجسس که کنجکاوی برای یافتن موارد مخفی و خصوصی افرادی است که به هیچ وجه کاربردی در موارد مورد نیاز گزینشی آنان ندارد.
در مواردی که احراز بعضی خصوصیات اخلاقی و یا مواردی غیراخلاقی ضرورت می یابد تحسس و بررسی شواهد و دلایل واضح آن، امری جایز است.
چه بسیار افرادی هستند که در ظاهر با مرام های عادی و عمومی افراد مذهبی و یا انسانهای با اصالت هم خوانی ندارند اما ممکن است در بینش و مرام خود، اعتقاد و التزامی محکم به مبانی دین و ارزشهای انسانی داشته باشند.
تجسس در مسائل خاص گزینشی تنها در صورت وجود ضرورت و مصلحتی که به مسائل عمومی مردم و نظام مربوط باشد مجاز است.